افکار یک زندانی

« الدنیا سجن المومن »

افکار یک زندانی

« الدنیا سجن المومن »

افکار یک زندانی

امام صادق (علیه السلام):
«بنویس و علمت را در میان دوستانت منتشر ساز و چون مرگت رسید آن ها را به پسرانت میراث ده زیرا برای مردم زمان فتنه و آشوب میرسد که آن هنگام جز با کتاب انس نگیرند.»
اصول کافی، باب فضیلت نوشتن، حدیث یازدهم.

۱ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

از هر حادثه ی ناگواری می توان در کنار اندوه ها و دشواری ها، تجاربی کسب نمود که چراغ راه چالش های آینده باشد. در پی آشوب های چند روز گذشته در خبرها آمد که رئیس جمهور کشور فرانسه طی تماس تلفنی با رئیس جمهور روحانی خواستار خویشتنداری مقامات ایران در برخورد با معترضان شده است.

 با توجه به سابقه ی علاقمندی روشنفکران غرب گرای ما به فرانسه، به عنوان قطب اعظم روشنفکری در اروپا در گذشته ، همواره دولت های غربگرایی که در ایران بر سر کار آمده اند - از حضرات گربه صفت قاجار  تا  دولت های اصلاح طلب و اعتدال گرا- همگی با ادب و احترام با عبارت "کشور فرانسه" برخورد کرده اند. همیشه با علاقه ی بسیار بار سفر به فرانسه را می بندند و طوری به این سفر دیپلماسی می روند که همه ی عالم می فهمند که آقایان، چه رغبت و علاقه ای به نام "فرانسه" دارند. اما سوال اینجاست که نتیجه ی این همه ارادت و عشق و علاقه ی بی نهایت چه بوده است؟

 ما در تاریخ روابط خارجی خود هیچگاه با فرانسه مشکل تاریخی نداشته ایم. با وجود اینکه فرانسه یکی از کشورهای استعمارگر اروپایی بوده و هست؛ اما هیچگاه مانند آمریکا، انگلیس، روسیه و حتی پرتغال سابقه ی استعماری در کشور ما  نداشته است. علاوه بر این به خاطر ارادت فراوان روشنفکران و همچنین حضور حضرت روح الله در دوران تبعید در فرانسه ، ما همواره با ادب و احترام با آنان برخورد کرده ایم. حتی در برخی از موارد از نفوذ خود در جبهه ی مقاومت برای آزادی گروگان های فرانسوی بهره جسته ایم. اما نتیجه ی این همه حسن نیت ما چه چیزی بوده است؟ ما چه دستاوردی از این همه احترام به یک کشور اروپایی داشته ایم؟ کجای ماجراهای سخت انقلاب اسلامی فرانسه به کمک ما آمده است؟

 پس از انقلاب اسلامی، فرانسه با پناه دادن به مخالفان انقلاب نو پای مردم ایران عملا به پناهگاهی برای متخاصمان و مرکزی برای فرماندهی خباثت های آنان بدل شد؛ از مرغ طوفان گرفته تا عروس فراری و آن مردک خود فروخته ی منافق و اتباع نابخردش. این بدطینتان تا مرفق که چه عرض کنم ، تا کتف دستشان به خون مردان و زنان و کودکان ایرانی آغشته است. و همچنان هم با فراغ بال در کشور فرانسه که ادعای مبارزه با تروریسم را دارد، به دشمنی هایشان علیه ملت ما ادامه می دهند. از این ها که بگذریم، ما خاطرات تلخ دیگری هم از این کشور مورد ستایش دوستان ساده اندیش خود داریم. از این میان می توان به حمایت فراوان فرانسه از صدام منحوس در 8 سال جنگ تحمیلی اشاره نمود. یکی دیگر از این خاطرات ورود خون های آلوده به ایدز به کشور ما از همین آقای باکلاس فرانسه است. اما اگر به دنبال شاهکارهای کشور مثلا خوش نام فرانسه، در همین سال های نزدیک می گردید، می شود یادی بکنیم از معامله خودرو سازان ما با فرانسه و رفتار آنان پس از تحریم ها و عمل نکردنشان به تعهدات و در نتیجه مشکلات فراوان بعدی آن. این اواخر هم که همه می دانند؛ "موسیو فرانسه" نقش پلیس بد را در مذاکرات هسته ای موسوم به برجام بازی می کرد.

 این ها را گفتم تا برسم به این نقطه که کرنش ما در برابر دنیای غرب حتی فرانسه که  ما او را کشوری محترم و خوش فکر و آزاد اندیش می پنداریم، نتیجه ای جز خسارت برای ملت عزیز، زجر کشیده و فداکار ما به بار نیاورده است. و آیا زمان آن نرسیده که ما این صمغ تلخ را از دهان خود بیرون بیندازیم و مدام آن را زیر دندان های خود نشخوار نکنیم؟ تا کی و تا کجا؟ آیا ما باید وقتی از خواب غفلت بیدار شویم که خانه هایمان با خاک یکسان شده و زیرساخت های این خانه ی دوست داشتنی مانند عراق ، سوریه و یمن نابود شده باشد؟ آیا وقت آن نرسیده است که ما سفر وزیر خارجه ی فرانسه را به خاطر دخالت در امور داخلی کشورمان به تاخیر بیندازیم پیش از آنکه ریاست جمهوری وقیح فرانسه پس از گفتگوی تلفنی با رئیس جمهور کشورمان اعلام کند که سفر وزیر خارجه ی خود را به کشور ما به تعویق انداخته است؟ تا کجا باید یک تجربه ی تلخ را مدام تکرار کنیم و به امیال روشنفکرانه ی مشتی غرب زده ی خودباخته احترام بگذاریم؟ این بی ادبی ها و نابخردی ها کجا به پایان خواهد رسید؟

 

۰ نظر ۲۳ دی ۹۶ ، ۱۲:۵۹
زندانی زندانی