افکار یک زندانی

« الدنیا سجن المومن »

افکار یک زندانی

« الدنیا سجن المومن »

افکار یک زندانی

امام صادق (علیه السلام):
«بنویس و علمت را در میان دوستانت منتشر ساز و چون مرگت رسید آن ها را به پسرانت میراث ده زیرا برای مردم زمان فتنه و آشوب میرسد که آن هنگام جز با کتاب انس نگیرند.»
اصول کافی، باب فضیلت نوشتن، حدیث یازدهم.

ما و دفاع از ولایت فقیه

شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۰۱:۳۵ ب.ظ

سخنی هست در میان مردم مبنی بر اینکه  می گویند دفاع بد از یک حقیقت مخرب تر از حمله جانانه به آن است. نسبت ما با نظریه ولایت فقیه گاهی تبدیل به همین مثل می شود. البته بعضی از سر نادانی اینکار را می کنند و شاید بعضی هم غرضی داشته باشند. اما هر چه هست حقیقت این است که در بسیاری از موارد ما با دفاع نابخردانه ی خود پنچه بر صورت ولایت فقیه می کشیم.

به هر میزان که بی اهمیت و بی پایه جلوه دادن ولایت فقیه می تواند تضعیف ولایت فقیه و گناهی بزرگ در تاریخ شیعه به حساب بیاید، اغراق کردن در مورد این اصل اساسی به تضعیف آن منجر خواهد شد. وقتی که شما ولایت فقیه را بیش از آنچه که هست توصیف کنید، به همین میزان مسئولیت هایی را بر عهده آن قرار داده اید که به صورت بنیادین از توان و بضاعت آن خارج خواهد بود. توصیف های اغراق گونه و غیر واقعی باعث ایجاد مطالبات نابحق در میان مردم خواهد شد و این خود آغازی خواهد بود بر بی اعتبار کردن ولایت فقیه در میان عموم جامعه مسلمین.

حق این است که ولایت فقیه را آنچنان که هست بشناسیم، الزاماتش را بپذیریم، بضاعتش را در نظر بگیریم و آن را همانطور که هست به مردم بشناسانیم و به همین میزان نیز از آن انتظار و توقع داشته باشیم.

ریشه اصلی ولایت فقیه از آنجایی شروع می شود که در احادیث از معصومین سوال می شود که در ممالکی که شیعیان دسترسی به شما ندارند چگونه امور خود را بر طرف نمایند، معصوم علیه السلام می فرماید که رجوع کنید به کسانی که احادیث ما را روایت می کنند و برای ایشان صفاتی را بر می شمارند. همچنان که در زمان غیب کبری نیز حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه مردم را به تبعیت از "روات احادیث" تکلیف نموده اند.

تا اینجای ماجرا میان بسیاری از علما و مراجع و صاحب نظران تفاوتی نیست. اما اختلاف از آنجا شکل گرفت که تا قرن ها برخی از بزرگان، دین و دینداری را حداقل در دوران غیبت به صورت فردی و انفرادی تفسیر می کردند. یعنی نظرشان این بود که یک نفر مسلمان شیعه تا وقتی که امورات اجتماعی و حکومت و سیاست به حوزه تکالیف فردی اش ورود پیدا نکرده تکلیفی برای ورود به عرصه اجتماع و حکومت و سیاست ندارد.

اما اگر اسلام و تشیع و دین این طور تعریف بشود که ما خلق شده ایم تا با هم و به صورت اجتماعی و دسته جمعی بر آستان توحید سرگذاریم دیگر نمی شود هر کسی زندگی خودش را بکند و کاری به کار سیاست و حکومت و اجتماع نداشته باشد. از این جاست که رجوع به روات احادیث دیگر تنها در امور فردی مانند اختلافات و ارث و ... جاری نمی شود بلکه به همه امور اجتماعی و سیاسی و حکومتی مسلمین و شیعیان امتداد پیدا می کند. در واقع کاری که خمینی کبیر کرد خلق یا ابداع نظریه ولایت فقیه نبود بلکه آن بزرگ مرد مبنای دین داری را از دین داری فردی به دین داری اجتماعی تغییر داد. وقتی که دین داری از فردی به اجتماعی تغییر کند مقیاس رجوع به "روات احادیثنا" نیز تغییر خواهد کرد. این جاست که معنای ولایت مطلقه فقیه جاری می شود. این عبارت مطلقه در برابر آن تفکری است که ولایت فقیه را محدود به برخی امور مرتبط با فرد می دانستند. ولایت مطلقه یعنی تمامی حوزه هایی که در دین داری اجتماعی فرد به آن نیازمند است.

اصل دوم که در شکل گیری ولایت مطلقه فقیه به صورت کنونی دخیل بود اصل حفظ اتحاد امت اسلامی است. خمینی کبیر به درستی دریافته بود که تلاش دولت های استکباری و استعماری در ایجاد تفرقه و گروه گروه کردن مسلمین است تا بدین وسیله بتواند از قدرت جمعیت واحد آنان بکاهد و آنان را شکست دهد. اتحاد و وحدت لازمه حیات جامعه اسلامی است. وحدت  همان اصلی است که امیرمومنان علی علیه السلام به خاطر حفظ آن دست از حکومت بعد از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله کشید. حالا ما با این تکلیف مواجهیم که باید برای برطرف کردن نیازهایمان به راویان احادیث یا به تعبیر امروزی به مجتهدین در دین مراجعه کنیم. اما اگر هر کسی بخواهد مجتهدی را بیابد و به نظر او رجوع کند، جامعه دچار انشقاق خواهد شد و اصل وحدت و اتحاد بی معنا خواهد بود و لذا حیات جامعه اسلامی به خطر می افتد. از این رو حضرت امام با ابتکار خود به این نظر رسید که مردم بر اساس انتخاب خود عده ای خبره را انتخاب کنند تا آن خبرگان که خود از مجتهدین هستند تشخیص دهند که چه کسی در میان امت دارای ویژگی های "فرجعو الی روات احادیثنا" هست. از این جهت که خبرگان امین و کاربلدند خیانتی صورت نمی گیرد و از این جهت که به انتخاب مردم هستند ظلمی واقع نمی شود و از سوی دیگر وحدت جامعه نیز حفظ خواهد شد و همگی به یک ولی فقیه اقتدا خواهند کرد.

این ولی فقیه ویژگی هایی دارد، اول آنکه صاحب لوایی است که رشته آن به رشته خلافت حقیقی اسلامی و ولایت رسول الله می رسد. یعنی همانطور که مردم از رسول الله و اوصیاء او در امور اجتماع و حکومت باید اطاعت می کردند از ولی فقیه نیز باید اطاعت کنند. اما ولی فقیه معصوم نیست. پس نباید انتظار عصمت از او داشت. از سوی دیگر او فردی امین و متقی و دارای قوه اجتهاد است. از این رو او خیانت نخواهد کرد اما اشتباه -آن هم نه اشتباهات سطحی بلکه برخی اشتباهات که تنها با گذر زمان درست یا غلط بودن آن ها مشخص خواهد شد- ممکن است از او سر بزند. در واقع ولی فقیه چون در زمان خود بر اساس علم و تقوا تصمیم می گیرد در برابر خدای متعال مأجور است و همه جامعه نیز مکلفند به فرمان او گردن نهند اما ممکن است با گذر زمان و تغییر برخی شرایط و آشکار شدن برخی گوشه های پنهان و بروز برخی نتایج در طول زمان برخی تصمیمات نادرست بروز نمایند.

ولایت فقیه از آن رو که به فرمان معصومین پایه گذاری شده است، دارای تقدس است. و این تقدس از فرمان معصوم سرچشمه می گیرد. از سوی دیگر ولایت فقیه نمی تواند حکومت جهانی مهدی موعود را به وجود بیاورد. به عبارت صریح تر ولایت فقیه بضاعت امام معصوم را ندارد و نباید آن را با امامت امام معصوم و خلافت او اشتباه گرفت. اما تکلیف جامعه اسلامی و رهبر این جامعه در دوران غیبت آن است که هر چه می توانند خود را به شاخصه های آن حکومت موعود نزدیک سازند.

اگر ما ولایت فقیه را به جای امامت معصوم نمایاندیم، تکلیفی را بر عهده ولایت فقیه گذارده ایم که از طاقت او خارج است و با این بار سنگین نابحق به ولایت فقیه ظلم کرده ایم. چه آنکه اگر جایگاه ولایت فقیه و امامت امام معصوم به درستی برای مردم تصویر نشود مردم توقعات نابجا از ولایت فقیه خواهند داشت، توقعاتی که از طاقت ولی فقیه خارج خواهد بود.

۹۸/۰۹/۱۶
زندانی زندانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">