افکار یک زندانی

« الدنیا سجن المومن »

افکار یک زندانی

« الدنیا سجن المومن »

افکار یک زندانی

امام صادق (علیه السلام):
«بنویس و علمت را در میان دوستانت منتشر ساز و چون مرگت رسید آن ها را به پسرانت میراث ده زیرا برای مردم زمان فتنه و آشوب میرسد که آن هنگام جز با کتاب انس نگیرند.»
اصول کافی، باب فضیلت نوشتن، حدیث یازدهم.

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

پس از پایان جنگ جهانی دوم، رژیم حاکم بر آمریکا از آنجا که از خسارت های جنگ در امان مانده بود و همزمان با ورود به هنگام در جنگ در قامت یک ناجی برای متفقین، توانست به یک ابرقدرت تمام عیار تبدیل شود. اهمیت دادن به دانش نوین و فراهم کردن شرایط رشد علمی نیز به آمریکا کمک کرد تا بتواند به چنین جایگاهی دست یابد. اما دولت فدرال آمریکا این حاکمیت را بواسطه استعمار نوین در جهان اعمال کرد. آنان همزمان با توسعه فناوری ارتباطات و سازمان های بین المللی بدون آنکه مثلا مانند انگلیس در هند و دیگر نقاط جهان حضور فیزیکی داشته باشند با استفاده از همان هیمنه باقی مانده از زمان جنگ جهانی دوم و توسعه علمی که به همراه خود توسعه اقتصادی را به همراه داشت، توانستند از راه دور و با حضور فعال در سازمان های بین المللی سیاست های استعماری خود را در جهان گسترش دهند. آمریکا با میزبانی از سازمان های بین المللی و هزینه کردن در آن ها توانست در قامت یک تعهد بین المللی به زورگویی قانونی در جهان بپردازد. این زورگویی قانونی همان شیوه ای بود که دولت فدرال در کنترل ایالت های مختلف آمریکا به کار می بست. اوج این قدرت در زمان ریگان تبلور یافت. اما کم کم زیاده طلبی و زیاده روی در زورگویی موجب شد قدرت آمریکا در جهان رو به زوال گذارد.

 امروز اما یک مرد سفید پوست در آمریکا به قدرت رسیده است. ایده اصلی او برای جهان مبتنی بر یک اصل دیگر است. بعضی می پندارند که ترامپ طرفدار درونگرایی در آمریکا و رسیدگی به آمریکاست و از این روست که یکی پس از دیگر از ساختارهای بین المللی خارج می شود. اما بر خلاف تصورات این افراد ترامپ یک ایده زورمآبانه دیگر دارد. ترامپ فکر می کند که واقعا این آمریکاست که جهان را اداره می کند. او فکر می کند می تواند با فشردن یک دکمه کل جهان را به حالت توقف فرو ببرد. ایده اصلی ترامپ در سیاست خارجی این است که بدون هزینه کرد در سازمان های بین المللی و قرار دادن طعمه برای جهان، می تواند با ایجاد فشار حداکثری همان آورده هایی را داشته باشد که پیش از این آمریکا آن را با هزینه کرد در سازمان های بین المللی و حمایت گاه و بی گاه از هم پیمانانش بدست می آورد. ترامپ می گوید به جای آنکه هزینه سازمان های بین المللی و حمایت از نوکرانم را بپردازم، شلاق به دست می گیرم و بیشتر بر گرده جهان فشار می آورم. اما او نمی داند که دنیا دیگر دنیای زمان گذشته نیست. او فهم دقیقی از اوضاع غرب آسیا، موقعیت روسیه پس از پوتین و اقتصاد درونگرا و ویران کننده چین ندارد. ترامپ بر طبل خالی زورگویی می کوبد در حالی که پوست این تبل دیگر خیلی نازک شده است و باید فکری برای آن بکند. او حتی این درک را ندارد که تحریم وقتی پاسخ می دهد که اجماع جهانی را در دست داشته باشد. وقتی یک کشور بخواهد همه دنیا را از شرق و غرب تحریم کند، عملا خودش را در انزوا قرار می دهد. او همراهی نزدیک ترین همپیمانان اروپایی اش را در بسیاری از زمینه ها از دست داده است. او حتی این امر را درک نمی کند که تحریم بلند مدت به جای آنکه حریف را از پا درآورد او را تبدیل به یک انسان قوی خواهد ساخت. اگر تحریم تبدیل به یک وضعیت عادی و همیشگی شد جهان و کشورهای تحریم شده به این وضعیت عادت خواهند کرد. تحریم یک آستانه اثر گذاری دارد که ترامپ با استفاده زیاد و بلند مدت از آن در حال بی اثر کردن این ابزار در جهان است. او می پندارد که آمریکا هیچ نیاز حیاتیِ لحظه ای به سازمان های بین المللی ندارد. در حالی که اثر گذاری زورگویی قانونی به طور کلی قابل مقایسه با زورگویی غیر قانونی و خارج از قانون نیست.

علت انتخاب چنین سیاست های شتابزده و جذاب برای ترامپ عدم آگاهی او از مناسبات بین المللی و شناخت جهان امروز است. او مطالعه دقیقی از جهان و حکمرانی بر جهان ندارد. او جهان را از دریچه رسانه های آمریکایی می شناسد و این اصل را فراموش کرده است که تصور رسانه ای از جهان با تصور میدانی آن بسیار متفاوت است.

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۵۶
زندانی زندانی