افکار یک زندانی

« الدنیا سجن المومن »

افکار یک زندانی

« الدنیا سجن المومن »

افکار یک زندانی

امام صادق (علیه السلام):
«بنویس و علمت را در میان دوستانت منتشر ساز و چون مرگت رسید آن ها را به پسرانت میراث ده زیرا برای مردم زمان فتنه و آشوب میرسد که آن هنگام جز با کتاب انس نگیرند.»
اصول کافی، باب فضیلت نوشتن، حدیث یازدهم.

تجربیات یک داوطلب

چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۱۱ ب.ظ

از الزامات تلاش در روزگار ناخوشایند ما، حضور در جلسات دفاع و مصاحبه است. من نیز از آنجا که در طبقه ی مستضعفین قرار می گیرم، لاجرم در جلسات دفاع و مصاحبه ی زیادی شرکت کرده ام. در واقع ما مستضعفین همیشه درباره ی صلاحیتمان سوال های فراوانی است که باید بدان پاسخ دهیم.

اما دفاع؛ اصولا هیچ جلسه ی دفاعی در امروز روز، برای دفاع برگزار نمی شود. اگر بخواهید از طرح خود دفاع کنید چیزی دستتان را نمی گیرد. جلسه ی دفاع را علی المبنا بدین جهت برگزار می کنند که شما فروتنی را بیاموزید.

وقتی در یک جلسه ی دفاع شما متوجه می شوید که داور اصلا طرح شما را نخوانده و در بهترین حالت خوب نخوانده است، ناشیانه ترین حرکت آن است که به دفاع از اندیشه و تلاش خودتان برخیزید. همینجاست که استاد راهنما بر اساس رسالتش شما را به سکوت راهنمایی می کند. اما آنچه تجربه به شما می آموزد این است که هر چه استادٍ داور، ناشی تر باشد، شما باید بیشتر در برابرش ابراز خشوع کنید. جلسه دفاع را برگزار می کنند تا دانشجو و پژوهشگر مدام سر به تایید تکان دهد و در برابر هر ایراد وارد و ناواردی بگوید: "ای کاش پیش از این از نظرات شما مطلع می شدیم تا می توانستیم از اندیشه ی والای شما بهره مند شویم. حقیقت آن است که ما بسیار تلاش کردیم اما هیچ گاه آنچه را امروز از دو لب مبارک شما شنیدیم نیافتیم. در واقع این ایرادات شما همان هدف طرح ما بود که در ناکجا آباد به دنبالش می گشتیم ، آب در کوزه و ما...".

و اما مصاحبه؛ مصاحبه عملا جلسه ی بازجویی شماست. شما باید یاد بگیرید که در مصاحبه مدام لبخند بزنید. این نکته حیاتی را هیچ گاه فراموش نکنید که اصولا گرفتن رزومه از شما قبل از مصاحبه، تلاشی است برای یافتن نقاط ضعف شما؛ نه آشنا شدن با توانایی های شما. مصاحبه گر در جلسه ی مصاحبه مدام رزومه و دیگر اطلاعات به دست آمده از شما را زیر و رو می کند تا یک جای زخم در زندگی شما بیابد و پایش را با تمام قوا روی آن فشار دهد تا صدای ناله ی شما بلند شود. این رسالت هر مصاحبه گر حرفه ای است که صدای ناله ی داوطلب را بشنود و اصولا قضاوت بر اساس همین صدا هاست که شکل می گیرد.

در برخی موارد مشاهده شده که بدلیل تبحر داوطلب در لبخند زدن و پاسخ دادن، گاهی مصاحبه کننده رو به دشنام های محترمانه می آورد و سر می کند در زندگی شخصی و سراغ عمه ها و خاله ها را می گیرد تا شاید بتواند رسالت خود را در برابر شجره ی شریف مصاحبه کنندگان به جا آورده باشد.

اما من پس از چندی مصاحبه و دفاع، این روزها دیگر کمتر دچار مشکل می شوم. وقتی در جلسه ی دفاع می نشینم سر تکان می دهم و مدام از استاد داور تقدیر می کنم و وعده های خام میدهم که حتما این نظرات پس از تایید اعمال خواهد شد. حال آنکه داور ، استاد راهنما ، من و حتی منشی کارمند جلسه می دانند که این ها همه وعده هایی پوچ است که جزئی از روند اداری و قطعه ای از مسیر پر افتخار پیشرفت ماست.

و هنگامی که در جلسه ی مصاحبه حاضر می شوم، تمام تلاشم را می کنم تا دنیا را از دید آن آدم کوتوله ای ببینم که آن سوی میز بر کرسی قضاوت نشسته است و تمام عمر و همه ی تلاش های شبانه روزی مرا به تحقیر ورق می زند و با نگاه های نصفه و نیمه اش به من می فهماند که اکنون باید پشت میزش در حال نوشیدن چای و پاسخ دادن به پیام های تلفن همراهش می بود و در این میان تنها مقصر من هستم. و من آموخته ام که لبخند بزنم و مدام حاضر جواب باشم و چون یک موج سوار حاذق، بر امواج توهین و تحقیر مصاحبه کننده خوش رقصی نمایم.

اما بدانید که هر گاه از جلسه ای با موفقیت خارج می شوم، حالم از خودم به هم می خورد. احساس می کنم گرگی شده ام که از پس سگ صفتی های روزگار بر آمده است. احساس می کنم همان آدم ایده آل احمقی هستم که آن آقای داور یا آن دیگری ستایشش می کرد. احساس می کنم کسی در آسمان من را خیره خیره نگاه می کند. و چه می شود کرد وقتی که روزگار، روزگار کجی هاست.

۹۵/۰۶/۲۴
زندانی زندانی

نظرات  (۱)

یادش بخیر جلسه دفاعت
پاسخ:
اون یکی از بهتریناش بود. بعدا تجارب گران سنگ دیگه ای هم داشتم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">