افکار یک زندانی

« الدنیا سجن المومن »

افکار یک زندانی

« الدنیا سجن المومن »

افکار یک زندانی

امام صادق (علیه السلام):
«بنویس و علمت را در میان دوستانت منتشر ساز و چون مرگت رسید آن ها را به پسرانت میراث ده زیرا برای مردم زمان فتنه و آشوب میرسد که آن هنگام جز با کتاب انس نگیرند.»
اصول کافی، باب فضیلت نوشتن، حدیث یازدهم.

توصیف، عبور، پرواز

چهارشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۲۲ ب.ظ

من یک مسلمانم، یک مسلمان مدرن که در عهد پست مدرن به سنت هایش می اندیشد، انسانی که می تواند با سازنده ی یک پویانمایی فرانسوی -که گویی کمونیست بوده و قهرمان قصه اش را شبیه فیدل کاسترو طراحی نموده است- هم ذات پنداری کند، و از سوی دیگر از عمق جان به معجزات خمینی کبیر ایمان داشته باشد.

ما نسل گم شده ایم. نسلی که در طوفان حوادث آخرالزمان به هر سو پرتاب می شود، نسلی که کودک درونش به دنبال حقیقت است و ظاهر مردانه اش به دنبال یک لقمه نان. و مگر نه آنکه فلاسفه به عنوان بزرگ ترین قماربازان تاریخ -که بر سر حدسی از حقیقت، قمار کرده اند- همه چیز را در تناقض می یابند و مگر هر فلسفه ای که تو را در برابر خویش عاجز تر سازد خدای تو نیست؟ پس چه جای نکوهش است بر ما که این چنین چندپاره و مبهوت به حیات خود ادامه می دهیم؟این دوران، دوران گم شدگان است، گمشدگانی که با فانوس خویش به دنبال خورشید عالم تاب می گردند. هیچ از خود پرسیده اید که اگر حقیقت حیات را بیابیم با آن چه باید بکنیم؟ و مگر حقیقت را جز برای درست زیستن می جوییم؟ و مگر پیامبران فرمانی جز درست زیستن در مناسک خود داشته اند؟

انسان موجودی است مناسک جو، چه در عهد باستان چنان که کارخانه های تاریخ سازی گفته باشند- هنر نمایش را خلق نماید و چه در پست مدرن هنر را برتر از صعنت بستاید؛ انسان مناسک جوست چرا که انسان عبد است. عبدی که تجربه گرا باشد؛ تجربه را می پرستد و اگر عقل گرا باشد، خدای فلسفه را، و اشهد ان محمدً عبده و رسوله، و اگر محمد باشد الله را می پرستد. پس بیا تا به خدای محمد ایمان بیاوریم که همو فرمود: قولوا لا اله الا الله تفلحوا. که انگار این سخن را برفراز صخره های سخت و سیاه مکه در عهد جاهلیت برای ما مردمان عهد گم شدگی فرموده است. همچنان که فرمود: خدایم شما را می گوید آیا بنده ی یک ارباب بودن بهتر است یا بنده ی چند ارباب بودن؟ انگار روی سخن اش با من است، من که یک مسلمانم، یک مسلمان مدرن که در عهد پست مدرن به سنت هایش می اندیشد و در بیابانی سوزان با فانوسی سو سو زنان به دنبال خورشید می گردد و از سر عجز خدای قماربازان را می ستاید، او با من است و مرا می خواند تا به جای چند پارگی و مناسک سازی، لباس تقوا بر تن کنم، که چه رنگی بهتر از رنگ خداست؟

۹۵/۱۱/۲۷
زندانی زندانی

نظرات  (۱)

خیلی خوب
پاسخ:
سپاس

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">